بسیاری از شهرهای آذربایجان از دیرباز ارمنی نشین بودهاند. وجود یکصد و هشتاد و هفت کلیسا و دیرِ ارمنی در نقاط مختلف آذربایجان، مانند کلیسای تاتووس مقدس در چالدران (سده هفتم میلادی)، استپانوس مقدس در جلفای ارس (سده نهم میلادی)، سورپ سرکیس در خوی (سده دوازدهم میلادی)، موژومبار در نزدیکی تبریز (سده دوازدهم میلادی) نشانههایی از حضور ارمنیان در این منطقه است.
سالها پیش از آنکه شاه عباس بزرگ، ارمنیان را به داخل فلات ایران کوچ دهد، بازرگانان ارمنی از طریق شیراز و بندرعباس با هندوستان داد و ستد داشتند. هایگ عجیمیان، محقق نام آشنای ارمنی، شش دهه پیش در قبرستان ارمنیان شیراز در باباکوهی (کوه)، سنگ مزارهایی از ارمنیان یافت که تاریخ ۱۵۵۰م داشتند. این امر نشان میدهد که حداقل پنجاه سال پیش از مهاجرت اجباری بزرگ ارمنیان بازرگانان ارمنی در شیراز مستقر بوده و کلیسا و خانههایی داشتند.
درسال ۹۹۹ هجری قمری، به موجب پیمان منعقده میان نمایندگان شاه عباس صفوی و سلطان مراد سوم خلیفه عثمانی، تبریز، باختر ایران و ارمنستان، شکی، شروان، گرجستان و قره باغ تحت سیطره دولت عثمانی درآمد. درسال ۱۰۱۳ هجری قمری شاه عباس بخش اعظمی از آذربایجان، ارمنستان و قره باغ را از عثمانیان بازپس گرفت ولی بمحض اطلاع از حرکت سردار عثمانی از شروان بسوی قارص، ساحل جنوبی رودخانه ارس عقبنشینی کرد و دستور داد ارمنیانی که در مسیر حرکت سپاهیان عثمانی اسکان داشتند، خانه و کاشانه خود را رها و به این منطقه کوچانده شوند. طبق فرمان شاه عباس ارمنیان جلفای نخجوان به اصفهان کوچانده و ابتدا در شمسآباد اصفهان سکنی گزیدند و به مرور زمان جلفای اصفهان را بنا نهادند.
البته شایان ذکر است که مسئله کوچ ارمنیان به اصفهان امر سادهای نبود. در حدود سیصد و پنجاه هزار تن از ارمنیان به زور شمشیر سربازان قزلباش خانه و مأوای خود را رها و بسوی کشور ایران به حرکت در آمدند. از آنجائی که هیچ پل و گذرگاه مطمئنی روی رودخانه ارس نبود حدود سیصد هزار تن جان خود را از دست دادند و پنجاه هزار تن از ارمنیان که جان سالم بدر برده بودند به دستور شاه عباس به اصفهان کوچانیده شدند و حتی افرادی بودند که در شهرهای استانهای گیلان و مازندران و یا در شیراز اسکان یافتند.
به علت ناسازگاری اوضاع اقلیمی گیلان با طبیعت ارمنیان تعداد بسیاری از ارمنیان گیلان درگذشتند. ارمنیان مازندران بیشتر در فرحآباد سکونت گزیدند.
ارمنیان ساکن در نواحی روستایی به کشاورزی، دامداری و باغداری و ارمنیان جلفا به داد و ستد اشتغال یافتند. به موجب اعتماد خاصی که شاه عباس به تجار ارمنی داشت آنان را جهت صدور ابریشم که دراختیار خود شاه بود به خدمت گرفت. پس از درگذشت شاه عباس اوضاع ارمنیان دگرگون شد. جانشینان شاه عباس به آزار و اذیت تجار ارمنی پرداختند و مالیاتهای بسیار سنگینی به دارائیهای آنان بستند.
در دوران حکومت نادرشاه هم ارمنیان از شرایط مساعدی بهرهمند نبودند، بعنوان مثال، ناچار بودند سالیانه ۶۰٬۵۰۰ نادری به حکومت غرامت بپردازند و بدین ترتیب بدنبال اعمال ناشایست عمال نادرشاه برخی از ارمنیان به هندوستان، هندوچین و جاوه مهاجرت کردند. در برخی از نواحی ایران، ارمنیان حق نداشتند سواره وارد شهر شوند و فقط میتوانستند به مشاغلی چون زرگری، نجاری، تجارت و تهیه شراب اشتغال یابند.۱
در دوران قاجار تحول قابل ملاحظهای در اوضاع ارمنیان ایران حادث شد و به دنبال خدمات ارزنده آنان در دوران مشروطیت، آنان سرانجام حقوق یک شهروند ایرانی که سالها از آن محروم بودند را یافتند.
استقرار ارمنیان
کلیسای سرکیس مقدس تهران
تهران
پارک مریم مقدس
بنا به گزارشی، در سال ۱۷۵۰م تعدادی از ارمنیان در دروازه شاه عبدالعظیم تهران ساکن بودند، از این رو میتوان گفت که ارمنیان پیش از جلوس کریمخان زند به سلطنت در سال ۱۱۶۳ه. ق و در زمان نادرشاه افشار به تهران آمده بودند. این گروه باید نخستین گروه از ارمنیانی باشند که به قصد رهایی از رفتار بد نادرشاه و کارگزارانش از جلفا به تهران مهاجرت کرده بودند. اندک اندک با مهاجرت ارمنیان از سایر شهرای ایران مانند: تبریز و جلفای اصفهان و سلماس و حتی از قفقاز و ارمنیهای ترکیه بر تعداد خانوادههای ارمنی ساکن تهران افزوده شد. در سال ۱۷۶۸م در زمان سلطنت کریم خان زند، ارمنیان تهران اولین کلیسای خود را به نام کلیسای تاتووس مقدس در کوچه ارامنه بنا کردند. اکثر ارمنیان این محله صنعتگر بودند. در نخستین سالهای سلطنت قاجار، ارمنیان تهران در دو ناحیه از شهر مستقر شده بودند، یک گروه در دروازه شاه عبدالعظیم و گروه دیگر در محله دروازه قزوین (حوالی میدان وحدت اسلامی کنونی) ظاهرا" آقامحمدخان قاجار هشت خانوار از ارمنیانی را که در قره باغ اسیر کرده بود به تهران آورده و در محله دروازه قزوین سکونت داد. این چند خانواده با اجازه شاه، در سال ۱۹۷۰ تا ۱۹۷۵م کلیسایی به نام گئورک مقدس در آن محله برای خود ساختند.۶
قزوین
از زمان ورود ارمنیان به شهر قزوین آگاهی دقیقی در دست نیست. بر پایه پژوهشهای ایرانیان و علاقه مندان ارمنی، با بهرهگیری از پارهای تألیفات و اسناد و مدارک بایگانیهای مختلف، دستاوردهای اندکی فراهم شده است. نخستین آگاهی از کوچ ارمنیان به قزوین را در سال ۱۶۰۵ م(۱۰۱۴ق) نوشتهاند.۷ در سفرنامهٔ برادران شرلی نیز آمده است که در ۲۳ ژوئیهٔ ۱۶۳۸ م (ربیع الاول۱۰۴۸ ق) سفیر یا فرستادهٔ دولت انگلیس به نام سِر دِر مرکتن۸ در قزوین فوت کرده و او را در گورستان ارمنیان شهر به خاک سپردهاند و (ارامنه با کشیش خود در این امر هیئت انگلیسی را معاونت کردهاند).۹.
شاردن فرانسوی در سال۱۶۷۴ م (۱۰۸۵ق) در دوره پادشاهی شاه سلیمان صفوی از قزوین دیدن کرده و ارمنیان شهر را چهل خانواده نوشته است.۱۰ . جهانگرد دیگر اروپایی به نام کرنی لوبروئن۱۱ در سفرنامهٔ خود (۱۷۰۷م) آورده است ۱۲:
ارمنیان در این شهر زندگی میکنند و دارای یک نمازخانه (شاپل) هستند که از دور شبیه کبوتردان کبوترخانه است.
بدین سان روشن است که از سال ۱۶۰۵ م (۱۰۱۴ق) از زمان کوچ ارمنیان به قزوین تا سال۱۷۰۷ م(۱۱۱۹ق)، شهر قزوین یک قرن پذیرای مهاجران ارمنی بوده است و این مهاجران مسیحی در شهر شیعی ـ اسلامی قزوین، به گونهٔ یک اقلیت دینی دارای محله و اماکن زندگی و کلیسا و گورستان ویژه بوده و با داشتن مشاغل و حرفههایی چند، در آرامش زندگی کرده و فرزندانشان نیز از آموزشهای قومی، دینی و زبانی برخوردار شدهاند. مورخان ایرانی نیز بر این قول بودهاند که (ارامنه ظاهراً از زمان شاه عباس کبیر به قزوین آمدهاند)۱۳و سال بنای کلیسای قزوین به نام کلیسای هریپسیمه مقدس را سال ۱۶۷۶ م (۱۰۸۷ق) تشخیص دادهاند.
نقش بازرگانی ارمنیان قزوین بسیار چشم گیر بوده، در دورهٔ ناصری، هارتون تومانیانس و برادرش در قزوین تجارتخانه و صرافی داشتند و با روسها و بانک استقراضی نیز در ارتباط بودند. آرامیان و بدل آرزومانیان هم که از بازرگانان بنام بودند، در قزوین دفتر و دستگاه داشتند.۱۴
در کتاب سیمای تاریخ و فرهنگ قزوین آورده است:
دههٔ آخر قرن نوزدهم معرف دوران فعالیت قابل توجه ارامنه در قزوین است. در این دهه تنی چند از بازرگانان ارمنی نقش مؤثری در داد و ستدهای بازرگانی، به ویژه با روسیه، برعهده داشتهاند. تجارتخانههای برادران تومانیانتومانیانس آرارات، برادران برخورداریان (سیمون و میکائیل خان) و برادران آرزومیان به کار صادرات خشکبار و وارد کردن پارچه و ظرفهای چینی میپرداختند.
آدریس خان ملقب به (تاجر باشی)، سهراب خان، هاکوپ خان و کاراپت خان نیز از جمله بازرگانان مشهور ارمنی ساکن قزوین بودند. نامههای متعددی با مهر برجسته از شرکت تجارتی برادران تومانیان تومانیانس در آرشیو کلیسای وانک وجود دارد.»۱۵
شهرکرد
نواحی شرقی استان چهار محال و بختیاری چهار محال خوانده می شود که شامل شهرستانهای شهرکرد و بروجن سکونت گاه گروههایی از ارامنه بودهاست. شمار ارمنیان چهارمحال در ۱۸۸۰م به سرشماری از خلیفه گری اصفهان، ۲۸۹۵ نفر بوده است. این تعداد بنابر آمار خلیفه گری ارامنه تهران در ۱۹۶۳م به ۴۳۰۰ نفر میرسید. ارمنیان شهرکرد در اکتبر ۱۹۳۰م انجمن و دوستداران فرهنگ ارمنیان چهارمحال را به نام آرور بنیاد نهادند. در دهههای اخیر تعداد بسیاری از ارامنه چهار محال و بختیاری به اصفهان مهاجرت کردند.
لباس سنتی زنان ارمنی در جلفای نو
لباس سنتی زنان ارمنی در چهار محال و بختیاری
آبادان
اجتماع ارمنیان آبادان در ۱۹۰۹م، هنگامی که تعدادی از ارمنیان ساکن چهارمحال، جلفای اصفهان، تهران و تبریز در شرکتهای نفتی ایران ـ انگلیس مشغول به کار شدند، شکل گرفت. بعدها، در زمان جنگ جهانی اول، تعدادی از ارمنیان ارمنستان غربی نیز به آبادان مهاجرت کردند.
بوشهر
از اوایل سده هجدهم میلادی تعدادی از ارمنیان در بندر بوشهر ساکن بودند و تجارت میکردند. در ماه می سال ۱۷۱۱ میلادی هانری مارتین، کشیش و مترجم انجیل به زبان فارسی، در بندر بوشهر از کشتی پیاده شد. او مینویسد:
به خانه یک خانواده ارمنی مقیم بوشهر رفتم و روز یکشنبه در کلیسای ارمنیان در مراسم مذهبی که به وسیله یک کشیش انجام پذیرفت شرکت کردم
ارمنیان بوشهر در سال ۱۸۲۵م مدرسهای دایر کردند که دانش آموزان بوشهر را ۲۰ خانواده ذکر کرده است. خوجا هاروتیون، یکی از بازرگانان ارمنی ثروتمند بوشهر، باغی وسیع داشت که انواع مرکبات و گلهای زیبا ایرانی و هندی در آن کاشته بود. کلیسای بوشهر در سال ۱۷۷۳م بازسازی شد و در سال ۱۸۱۹م به جای کلیسای قبلی کلیسای دیگری ساختند که بسیار شبیه کلیسای شیراز بود. در مدرسه ارمنیان بوشهر در سال ۱۹۰۷م زبانهای فارسی، انگلیسی، ارمنی تدریس میشد.
ارسباران-قره داغ
قره داغ، که نام ارمنی آن در نقشهٔ ارمنستان (آرداوانیان) یا سرزمین قدرتمند (مار) نامیده میشد، از شهرستانهای ارمنی نشین حوزهٔ ارمنیان آذربایجان بوده است. در طی سالها ارمنیان قره داغ به ارمنستان، تبریز، تهران و شهرهای دیگر نقل مکان کردهاند. در قرن بیستم در بیش از بیست روستای قره داغ خانوادههای ارمنی سکونت داشتند.
مشهد
مهاجران ارمنی از اواخر قرن نوزدهم میلادی و در زمان حکومت قاجار از مرز باجگیران و درگز وارد این استان شدند و سپس در شهرهای مشهد، قوچان، نیشابور، شیروان، سبزوار، بجنورد و درگز اقامت گزیدند. بعدها تجار ارمنی از مناطق دیگر ایران مانند آذربایجان و اصفهان نیز به این استان نقل مکان کردند و به کارهای تجاری و صنعتی مشغول شدند. اکثر کارخانجات ارمنیان کارخانههای تصفیهٔ پنبه، تولید الکل صنعتی و پزشکی، قیرسازی و نخ ریسی بودند.
همدان
در ۱۶۷۶م، شماری از ارمنیانی که به دستور شاه عباس به اصفهان منتقل شده بودند و همچنین مهاجران و تجار ارمنی روسیه، به درخواست والی همدان، در این شهر اقامت گزیدند. تعدادی از این ارمنیان در خود شهر همدان و در محلهای به نام سرقلعه اجتماع و کلیسایی به نام استپانوس مقدس بنا کردند. تعداد دیگری نیز در بخش شرقی همدان و در روستای شورین سکونت داده شدند. این روستا در ۱۹۴۰م از ارمنیان خالی شد.
اراک
مطابق اسناد موجود در سالنامهٔ همگان اولین نشانههای حضور ارمنیان در اراک به سالهای ۱۹۰۲ ـ ۱۹۰۳م بر میگردد که تعدادی از ارمنیان ساکن جلفای اصفهان به عنوان منشی و حسابدار در کنسولگری انگلستان در اراک ساکن شدند.
خراقان
بخش ارمنی نشین خراقان(با گویش ارمنی قاراقان) در شمال غربی استان مرکزی قرار گرفته است و یکی از بخشهای شهرستان ساوه این استان محسوب میشود. اجتماع ارمنیان در این منطقه بین ۱۷۴۰ ـ ۱۷۵۰م و در نتیجهٔ نقل مکان ارمنیان از بربرود، فریدن، همدان به این مکان شکل گرفت. در ۱۸۵۶م، چهار روستای ارمنی نشین در این منطقه وجود داشت. بعدها تعداد این روستاها به هشت روستا رسید که شغل اصلی ارمنیان آن دامداری و کشاورزی بود.
مهاجرت معکوس ارمنیان به ارمنستان
پس از پایان جنگ جهانی دوم، در سال ۱۹۴۶، رهبری اتحاد شوروی برنامهای برای تشویق و سازماندهی مهاجرت انبوه ارمنیان کشورهای گوناگون جهان به ارمنستان، تصویب کرد. این برنامه به طور طبیعی شامل ارمنیهای ایران هم میشد. میان دولت وقت ایران و شوروی توافق به عمل آمد تا طبق برنامهریزی معین ارمنیها از مناطق روستایی و شهری کشور به ارمنستان مهاجرت کنند.
طبق آمار گوناگون حدود بیست هزار نفر از ارمنیان ایران در سالهای ۱۹۴۶ تا ۱۹۴۸ به ارمنستان مهاجرت کردند. در مناطق روستایی بیشترین مهاجرت از روستاهای فریدن صورت گرفت و سپس از روستاهای ارمنی نشین چهارمحال. از شهرهای تبریز، تهران، اراک، قزوین، همدان و اصفهان نیز گروههایی به ارمنستان رفتند.
کمیتههای ویژه (نرگاقت) در تهران و شهرها تشکیل شد که از روستاییان ثبت نام میکردند، آنها را با کامیون به تهران میآوردند و از آن جا از راه جلفای قدیم با قطار یا از راه انزلی-باکو با کشتی راهی ارمنستان میکردند. این رویداد در زندگی ارمنیهای ایران نقش مهمی داشته است.
در ۱۹۰۲ ارمنیان ایران در سیزده شهر، ۱۲۱ روستا زندگی میکردند و دارای ۵۳ مدرسه بودند که برخی از آنها مختلط بود. ارمنیان در سراسر ایران ۱۸۷ کلیسا، ۱۶۲ کشیش، ۷ دیر و دو پیشوای مذهبی یکی در تبریز و دیگری در جلفای اصفهان داشتند.
اکنون اکثریت جمعیت ارمنیان ایران در تهران، سپس در جلفای نو (اصفهان)، تبریز، ارومیه، قزوین، اراک، مشهد، شیراز، گرگان، رشت، شاهین شهر و اهواز زندگی میکنند.
ارمنیان در مجلس
جامعه ارمنی ایران در پی انقلاب مشروطه درسالهای ۱۱-۱۹۰۵ از حق داشتن نماینده در مجلس شورای ملی برخوردار شد. پس از استقرار جمهوری اسلامی ایران، همان حقوق به قدرت خود باقی ماند. بر اساس ماده ۱۶۴ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، ارمنیان دارای دو نماینده در مجلس شورای اسلامی هستند (از سوی ارمنیان ساکن در جنوب و شمال). آزادی مذهبی آنان نیز در ماده ۱۳ همان قانون پیشبینی شده است.
روبرت بگلریان و کارن خانلری نمایندههای کنونی جامعه ارمنیهای ایران در مجلس هستند.
نقش سیاسی ارمنیان – برخی چهرههای سیاسی – نظامی و اجتماعی ارمنیان
یپرم خان ارمنی و جعفر قلی سردار اسعد بختیاری در لباس رزم به اتفاق گروهی از مجاهدین مسلح ارمنی و بختیاری.
میرزا ملکمخان ناظم الدوله
هوهانس خان ماسحیان (آوانس خان مساعد السلطنه)
یپرمخان (داوتیان)
گریش خان دانیلیان معروف به سرهنگ گریشا
«متولد ۱۸۸۶م در شهر گنجه، دادستان نظامی شهر مشهد و فرماندهی ژاندارمری خوزستان، از یاران رزمنده یپرم در جنبش مشروطه ایران و رئیس پلیس تهران، وفات ۱۹۳۳م در شهر اهواز.»
آلکساندر آقایان
«اولین حقوقدان ارمنی – ایرانی که به محض ورود به ایران به آزادیخواهان پیوست و جزو یاران نزدیک یپرم در آمد. یپرم نیز او را به اداره امور مالی نظمیه برگزید و او به بهترین نحو از عهده این مهم برآمد. وی سالها خدمات مهم دولتی داشت و موسس بیمه در ایران است.»
سرتیپ داویدخان ساگینیان
«فرمانده قوشون ایران در استانهای شیراز و اصفهان در زمان فتحعلیشاه قاجار بود.»
مارکارخان داویدخانیان
«ناظر فتحعلی شاه (۱۸۰۴ تا ۱۸۴۸).»
امیر تومان ماردیروس خان
امیرتومان ماردیروس خان (داوید خانیان)
«رئیس ستاد بریگاد قزاق. او علاوه بر تدریس در مدرسه دارالفنون در وزارت اطلاعات و دارالترجمه خاصه دولتی به عنوان مترجم زبانهای روسی و فرانسه آغاز به کار کرد.»
گاسپار ایپیکیان
«مشاور سید ضیاء الدین طباطبایی و شهردار تهران بود. از اقدامات او تامین روشنایی خیابانهای مهم تهران با چراق برق بود. در پی این برنامه دستور داد در خیابانهای امیریه (تهران)، خیابان لالهزار، چهارراه اسلامبول و خیابان فردوسی کنونی سیم هوایی کشیدند و در فواصل معین لامپ نصب کردند. او به صاحبان دکانهای خیابانهای لاله زار و خیابان فردوسی و خیابان ناصرخسرو را موظف کرد در و پنجره دکانهای خود را به رنگ سبز درآورند و تابلوهای لاتین سردر مغازهها و پشت شیشهها را پاک کرده، از نامهای فارسی استفاده کنند.»
نفر چپ اسکندرخان ست خانیان،(داویدخانیان)، سرتیپ قزاق، پشت سر او رضاشاه در عکس دیده میشود
اسکندرخان ست خانیان،(داویدخانیان)
<<فرزند زادورخان (زادورخان مترجم ناصرالدین شاه به زبانهای ارمنی، روسی، فرانسوی، انگلیسی، فارسی و ترکی) او درجه سرتیپی و در تهران معاونت فرماندهی قزاقها را برعهده داشت به پنج زبان مسلط بود.>>
میرزاجان داودخان/داویدخان/ژان داود هوهانس
«یکی از شخصیتهای برجسته ارمنی در دوره سلطنت محمدشاه و ناصرالدینشاه قاجار، میرزا جان داودخان یا جان داود ارمنی است. داودخان از کارمندان دربار و مترجم اول دربار محمد شاه و ناصرالدین شاه بود.»
ستوان دوم مگردیچ خان داویدخانیان
متولد ۱۹۰۲م در جلفای اصفهان در سن ۱۳ سالگی عضو واحد داوطلب ارمنی در جنگهای ارمنیان با عثمانی بود. بعد از پایان جنگ به اصفهان بازگشت و وارد ارتش ایران شد و به فرمانداری دزفول منصوب شد. او از طرف سرلشکر فضلالله زاهدی به سمت ریاست اسکورت مخصوص سردار سپه در جنوب منصوب شد. او در سال ۱۹۸۳م وفات یافت.
نفر وسط سرگرد مگردیچ داویدخانیان حاکم خرمشهر در زمان رضاشاه سال ۱۳۰۶خ
ست خان آسدوادزادوریان (صدقی بیگ)
«در اواخر سده هجدهم میلادی در یک خانواده بازرگان در بندر بوشهر دیده به جهان گشود. ست خان در کودکی نزد کشیش کلیسای بوشهر به تحصیل پرداخت. در سیزده سالگی خانواده اش او را برای ادامه تحصیل و فراگرفتن زبان انگلیسی به بمبئی فرستادند. در تهران ست خان به استخدام دربار قاجار درآمد، سپس به تبریز نزد عباس میرزا نایب السلطنه رفت و عباس میرزا به او لقب خان داد.»
منوچهرخان معتمدالدوله
«یکی از معروفترین خانوادههای ارمنی شهر تفلیس در گذشته، خانواده اناگولوپیان بود. بزرگ این خانواده به نام میرزاگورگن یا گرگین، یکی از وزیران پادشاه گرجستان بود. چنگور یکی از پسران میرزاگورگن در سپاه پاول سیسیانوف فرمانده روس بود. او به اسارت سپاهیان ایران درآمد. چنگور جوانی تنومند، بلندبالا و خوش صورت بود. او را مقطوع النسل کردند و آغامحمدخان قاجار او را منوچهر خواند و بعداً هم به او لقب خان داد. منوچهر خان در دربار قاجار رشد و ترقی کرد. وی در آغاز از خواجگان حرمسرا بود. پس از چندی غلام خاصه شاه و خواجه باشی دربار شد، و سرانجام به مقام (ایشیک آقاسی باشی) رئیس یا وزیر تشریفات نائل آمد. منوچهرخان از ندیمان نزدیک و مورد اطمینان فتحعلی شاه بود. شاه در بیشتر مواقع در کارهای بسیار مهمی با او شور و مشورت میکرد. یحیی میرزا پسر فتحعلی شاه در سن هشت سالگی حاکم گیلان شد و منوچهرخان در سال ۱۸۲۳م به عنوان پیشکاری او تعیین شد و توانست یاغیان و راهزنان راهها را سرکوب نماید و راهها را امن کرد و به تجار، خصوصاً تجار ارمنی کمک مالی فراوان کرد و به تدرویج و توسعه تجارت همت گماشت.»
سلیمان خان سهام الدوله
«یکی دیگر از اعظای خانواده اناگولوبیان، سوقومون (سلیمان) برادر منوچهر خان معتمدالدوله بود. سلیمان در قتلعام تفلیس به دست سپاهیان آقا محمد خان با فداکاری مادرش جان سالم به دربرد. به توصیه برادرش منوچهرخان او با مادرش به ایران آمد. سلیمان ابتدا به خدمت عباس میرزا نایب السلطنه درآمد و به کار سپاهیگری مشغول شد، وی در جنگهای ایران و عثمانی نیز شرکت جست. سلیمان خان سهام الدوله که بسیار مورد اعتماد و توجه امیرکبیر بود پس از چندی به حکومت لرستان و خوزستان منصوب شد. سلیمان دو پسر داشت به نامهای جهانگیر خان که او وزیر صنایع بود و منصب سرتیپی داشت و پسر دیگر او نریمان خان قوام السلطنه به زبان فرانسوی مسلط بود و مترجم وزارت امور خارجه و دارای منصب نیابت اول آجودان باشی داشت.»
آقالربیگ آقالر
«یکی از اعضای خانواده انیگولوپیان بود او از ارامنه گرجستان بود که به ایران آمد از تهران به تبریز رفت و به سپاهیان عباس میرزا پیوست و به عضویت فوج مخصوص وی درآمد. او یکی از اعضای هیئت نمایندگی ایران برای مذاکره با دولت عثمانی بود. آقالربیگ لقب خان را از عباس میرزا دریافت کرد. او به زبانهای فارسی و روسی تسلط کامل داشت، به عضویت در هیات نمایندگی ایران در مذاکرات عهدنامه ترکمانچای درآمد.»
جهانگیرخان، جهانگیرخان اناگولوبیان
«برادرزاده منوچهرخان معتمدالدوله و فرزند سلیمان خان سهام الدوله بود. او در سال ۱۸۳۳م در شهر تبریز به دنیا آمد. او درجه سرتیپی را از ناصرالدین شاه دریافت نمود و بعد هم ژنرال آجودان ناصرالدین شاه شد. او صنعتگر قابلی بود و در سال ۱۸۸۲م توانست برای تفنگهای سپاهیان ایران فشنگ بسازد لذا شاه او را به وزیر صنایع منصوب کرد. در همین سال جهانگیرخان به درجه امیرتومانی نائل آمد و او بانی زرادخانه در ایران بود. ساختن کوره ذوب فلزات برای ریختن توپ در زرادخانه و برپاکردن کارخانه باروت کوبی در تهران از جمله کارهای سودمند او بود.»
هوهانس خان آگچالیان منیع السلطنه هوهانس
«در ۱۸۳۳م زاده شد، از محل تولد و تحصیل او اطلاعی در دسترس نیست. او به استخدام وزارت خارجه ایران درآمد. در ابتدای خدمت چون به زبانهای فارسی، ترکی، ارمنی، یونانی و انگلیسی آشنایی داشت، به مترجم کارپردازی شهر ازمیر در دوران دولت عثمانی منصوب شد. هوهانس در سال ۱۸۷۵م به مقام (باش ترجمانی) و (ویس کنسول) ایران در شهر ازمیر ارتقای مقام یافت، سپس در ۱۸۸۴م به کاردانی کنسولگری ایران در شهر ازمیر گماشته شد. در سال ۱۸۸۶م لقب خان به او عطا شد. او در سال ۱۸۸۸م به نیابت اول سفارت ایران در استانبول منصوب گردید. در ۱۸۹۶م به درجه سرتیپی نایل شد و در سال ۱۸۹۷م به مصر اعزام گردید. او در سال ۱۸۹۹م به لقب منیع السلطنه مفتخر گردید و به عنوان سفیر فوقالعاده ایران برای اعلام جلوس مظفرالدین شاه به تخت شاهی به دربار بلگراد و دربار صوفیه اعزام شد. هوهانس خان عضو کمیسیون اصلاح امور پستی و تلگرافی میان دولت ایران و عثمانی و نیز عضو کمیسیون تجدید عهدنامه بازرگانی در دربار بود.»
ماطه وس خان (ماتئوس خان) ملیکیانس
«در سال ۱۸۷۵م در خانواده ملیکیانس که از ارمنیان همدان بود متولد شد و در تهران در مدرسه هایگازیان دیپلم گرفت و وارد کالج آمریکایی شد. پس از فارغالتحصیلی در همان کالج به مدت دو سال مشغول تدریس شد. او به استخدام وزارت مالیه درآمد و در اداره خزانه مشغول کار شد و ملقب به خان گردید. او در سال ۱۹۰۴م کتابی تحت عنوان (مملکت شمس طالع یا دولت ژاپن) به فارسی ترجمه و تالیف کرد و برای نخستین بار مردم ایران را با کشور ژاپن آشنا ساخت. وزارت مالیه در سال ۱۹۱۰م اداره رسومات را تاسیس کرد و او به ریاست آن برگزیده شد.
در سال ۱۹۳۶م به دستور رضاشاه مدارس ارمنیان در سراسر ایران بسته شد و در آن تاریخ ماطه وس خان مدیر مدارس ارمنیان تهران بود، او را زندانی کردند. ماطه وس خان نامهای به رضا شاه میفرستد و شاه او را از زندان آزاد میکند ولی مختاری رئیس شهربانی با آزادی ماطه وس خان مخالفت ورزید و او را به زندان قصر فرستادند. او در سال ۱۹۴۱م از زندان آزاد شد و هشت ماه بعد از آزادی فوت کرد.»
موسس خان خاچادوریان
«در سوم ژوئیه سال ۱۸۷۸م در شهر همدان متولد شد. او فارغالتحصیل کالج آمریکایی بود. او به زبانهای فارسی و ارمنی و انگلیسی آشنایی کامل داشت. موسس خان به استخدام وزارت مالیه درآمد و بعدها به سمت رئیس گمرک بندر لنگه درآمد و پس از مدتی رئیس گمرک بوشهر شد. او رئیس مالیه استان فارس و سپس رئیس مالیه تبریز گردید. او در سال ۱۹۲۱م رئیس موسسه انحصار دخانیات ایران گردید. از سوی احمدشاه قاجار نشان شیر و خورشید درجه دوم به او اهدا شد. موسس خان در کلیه سازمانهای وابسته به کلیسا و انجمنهای خیریه فعالیت پرثمر داشت. او برای بقا و دوام مدرسه هایگازیان تلاش بسیار کرد و تا آخر عمر خود رئیس انجمن کل خیریه ارمنیان تهران بود. موسس خان در هفدهم ژانویه سال ۱۹۳۳م در تهران در گذشت.»
ارمنیان در دارالفنون
یک ماه پس از آغاز بنای دارالفنون در ۱۲۶۶ه. ق. امیرکبیر صدراعظم باکفایت ایران زمین، به (جان داودخان) ارمنی یا داوید داویدیان، مأموریت داد به کشور اتریش و پروس برود و معلمانی برای تدریس در دارالفنون استخدام کند.
امیرکبیر در شوال ۱۲۶۶ه. ق اختیارنامهای به جان داودخان داد که در قسمتی از اختیارنامه چنین نوشته است:
نمای سمت ورودی ساختمان دارالفنون پس از بازسازی کلی در سال ۱۳۸۹
«عالی جاه فطانت و ذکاوت همراه زیده المسیحین مسیوجان داود مترجم اول دولت علّیه ایران را مرقوم میشود که چون برای مکتبخانه پادشاهی که در مقر خلافت باهره بنیان شده است، شش معلم که کمال مهارت و وقوف داشته باشند و از قرار بتفصیل؛ معلم نظام پیاده یک نفر، معلم حکمت و جراحی و تشریح یک نفر، معلم هندسه یک نفر، معلم علم معدن یک نفر، معلم توپخانه یک نفر، معلم سواره نظام یک نفر ضرور و در کار است، لهذا آن عالیجناب از جانب شرافت جوانب اولیای دولت علّیه مأمور و مرخص است که به مملکت شما (اتریش) و پروس رفته، معلمهای مزبور را از قرار تفصیل فوق تا مدت پنج تا شش سال اجیر کرده با مخارج آمدن و رفتن نوشته به آنها داده هر قراری که عالی جاه به آنها بدهد در نزد اولیا دولت ابدمدت مقبول و ممضی است.
حرره فی شهر شوال ۱۲۶۶ه. ق.»
معلمان ارمنی دارالفنون
امیر تومان ماردیروس خان
«متولد جلفای اصفهان، مدرس زبان روسی»
اسکندر خان داویدیان
«فرزند ماردیروس خان امیرتومان - فارغالتحصیل دانشکده السنه شرقیه لازاریان در مسکو و مدرس زبان روسی»
میرزا ملکم خان ناظم الدوله
دکتر گارنیک خان دالکجیان
«فارغالتحصیل از العلوم الحکمتیه شاهانه (دارالفنون طبی همایون) شهر استانبول. دکتر دالکجیان در دارالفنون داروسازی تدریس میکرد.»
دکتر بازیل
«بازیل که از او با نامهای میناس، مانوک و بارسق یاد شده در ۱۴ ژوئن ۱۸۵۷م/۱۲۷۳ ه. ق در محله تبریزیان جلفای اصفهان دیده به جهان گشود و دوره ابتدایی را در مدرسه میناس، در جلفا طی کرد. در سال ۱۸۷۱م/۱۲۸۸ به هندوستان رفت، در کالج (سورپ پرگیچ) به تحصیل پرداخت و موفق به اخذ لیسانس شد. در سال ۱۸۸۰م وارد دانشکده پزشکی شد. در سال ۱۸۸۱م به انگلستان مسافرت کرد و در دانشکده پزشکی ادینبرو تحصیل کرد. در سال ۱۸۸۹م/۱۳۱۶ه. ق به تهران آمد و به عنوان استاد در رشته پزشکی دارالفنون به تدریس پرداخت. او مدت ۲۲ سال استاد و رئیس رشته پزشکی دارالفنون بود، و در طی این سالها ۱۸۹ پزشک تحویل جامعه ایران داد.»
زورا ساگینیان
«متولد تبریز. ساگینیان پس از پایان تحصیلات در تبریز به کشور سوئیس رفت و در دانشگاه ژنو در رشته علوم سیاسی و اقتصادی به تحصیل پرداخت. پس از مراجعت به ایران در دارالفنون علوم سیاسی و اقتصادی تدریس میکرد.»
دکتر گارابد پاپاریان
«او مدرس داروسازی در دارالفنون بود»
هوهانس خان ماسحیان (آوانس خان مساعد السلطنه)
«در دارالفنون در شعبه علوم سیاسی، حقوق بینالملل و تاریخ جهان تدریس میکرد.»
فعالیتهای شغلی ارمنیان ایران
زرگری و جواهرسازی
در دوره قاجار جواهرسازان و زرگران دربار، بخصوص دربار ناصری ارمنیان بودند. ناصرالدین شاه همیشه یک زرگرباشی ارمنی مخصوص به خود داشت. یکی از مشهورترین زرگران و جواهرسازان دوره فتحعلی شاه، تاتووس آراکلیان بود که به او لقب (تراب خان) داده بودند.۱۶
از جواهر سازان عصر معاصر میتوان به لئون آودیان را نام برد.
شمشیرسازی
یکی از صنعتگران اسلحه ساز مشهور عصر فتحعلی شاه (خاچاطور ببوریان زرنشانی) بود. او از ارمنیان تفلیس بود که در ۱۸۲۶م در جنگهای ایران و روس در نزدیکی شهر ایروان به اسارت ایرانیان درآمد. چون در قفقاز بسیار مشهور بود برای اینکه ناشناس بماند خود را گورگن نامید. فتحعلی شاه به او لقب (اوستاباشی) داد و کارگاهی در اختیار او گذاشت.۱۷
تپانچه سازی
از نامی ترین تپانچه (اسلحه دستی) سازان ارمنی، (استاد استپان تپانچه ساز) بود. او تپانچههای بسیار ظریف و زیبایی میساخت. تپانچهای ساخت استاد استپان، که آن را در سال ۱۸۴۴م در زمان سلطنت محمدشاه ساخته بود در موزه اسلحه تهران نگهداری میشود.
از دیگر تپانچه سازان مشهور ارمنی میتوان به:
«کلانتریانس، میرزا قرنلی و تاتووس قنداق ساز (از قنداق سازان نامی تهران در دهه هفتم سده سیزدهم) را نام برد.»
پوست دوزی
از معروفترین پوست دوز (وُسگان گریگوریانتس) بود فتحعلی شاه به او لقب کورگ چی باشی داده بود.
خیاطی
از معروفترین خیاطان میتوان به مارتینو توتوانیان و هوسپ تاتووسیان (هوسپ خیاط باش هم میگفتند) را نام برد.
مارتینو چند نشان از کشورهای مختلف دریافت کرده بود. ناصرالدین شاه نشان شیروخورشید به او اهداء داده بود.۱۸
عکاسی
(ژوزف پاپازیان) از عکاسان بنام عهد ناصرالدین شاه بود. او در سال ۱۸۸۲م عکاسخانهای در تهران دایر کرد. پاپازیان مهر سادهای با نقش شیروخورشید و نام خود و تاریخ تاسیس عکاسخانه با عبارت (دارنده مدالهای طلا از شاه ایران) به زبان انگلیسی برای خود ساخته بود.
پزشکی
از نخستین پزشکان ارمنی که در تهران به طبابت پرداختند دکتر (داوید مگردیچیان داوید یانس) بود که نزد مقامات و مردم ایران به حکیم داودخان معروف بود. او در سال ۱۷۸۶م در استان آرارات متولد شد. برخی زادگاه او را شیراز و برخی دیگر در ارمنستان غربی میدانند. در سنین نوجوانی به هند سفر کرد و در شهر کلکته به تحصیل پرداخت و در سال ۱۸۱۲م فارغالتحصیل شد. او مدتی در ارتش انگلستان در کشور هند خدمت میکرد.
در سال ۱۸۳۱م به تهران آمد و پزشک مخصوص فتحعلی شاه شد. فتحعلی شاه دکتر داویدیانس را مفتخر به لقب خان و دریافت نشان شیر و خورشید گوهرنشان ساخت. پس از درگذشت فتحعلی شاه، حکیم داودخان پزشک مخصوص محمدشاه قاجار شد. محمدشاه نیز حکیم داودخان را به دریافت نشان گوهرنشان مفتخر کرد.۱۹
از دیگر پزشکان ارمنی عصر قاجار میتوان به:
«دکتر هاروتیون تیریاکیان، دکتر نوودون آزاگابدیان، دکتر گارابد پاشایان خان، دکتر ماکاشیان، دکتر گریگوریان، دکتر ادیک قازاریان، دکتر بازیل و دکتر گارگین هوویان نام برد.»
دکتر تاشچیان و دکتر آرشاک و دکتر آقانور (طبیب مخصوص ظلالسلطان برادر شاه) بودند.
داروسازان ارمنی
از داروسازان ارمنی میتوان به (داروخانه شِوِورین) در خیابان ناصرخسرو کنونی بود نام برد.
از دیگر داروسازان (دکتر گارابد پاپاریان) فارغالتحصیل دارالعلوم الحکمتیه شاهانه شهر استانبول بود. او در تهران در خیابان ناصریه داروخانه معتبری دایر کرد. دکتر پاپاریان دو کتاب به زبان فارسی از خود به یادگار گذاشته است. یکی از این کتابها درباره بهداشت دهان و دندان است و حفظ الصحه دندان نام دارد. کتاب دوم درباره بهداشت و حفظ سلامتی است و حفظ الصحه یا علم الابدان نام دارد.
یکی دیگر از داروسازان مشهور دوره قاجار دکتر گارنیک خان دالکجیان است. او فارغالتحصیل دارالفنون طبی همایون شهر استانبول بود.
اقتصاد
تاریخچه اقتصاد ارمنیهای ایران از آنجایی که سرزمین ارمنستان از دیرباز به منزله چهارراهی بین آسیا و اروپا شناخته شده بود، میتوان حرفهِ سنتی و خانوادگی ارمنیان را تجارت و بازرگانی دانست.
امتیازات و شرایط مساعدی که شاه در اختیار بازرگانان ارمنی قرار داده بود، به خواجههای جُلفا امکان داد تا فعالیتهای تجاری، اقتصادی و به ویژه تجارت خارجی ایران را به طور بی سابقهای گسترش دهند. از سوی دیگر، با رشد سرمایه داری و ظهور کمپانیهای بزرگ تجاری که در راس همه آنها انگلستان، فرانسه و هلند قرار داشتند، تجار ارمنی با دشمن و رقیب سرسختی مواجه شدند.
لغو امتیاز دولتی صادرات ابریشم توسط شاه شدیداً به نفع بازرگانان ارمنی تمام شد؛ زیرا آنان بدون واسطه و مستقیماً با تولیدکنندگان مرتبط شدند. پس از مرگ شاه عباس، ارمنیان بزرگ ترین حامی خود را از دست دادند و به تدریج از آزادیهای که داشتند محروم شدند.
پس از روی کارآمدن سلسله قاجاریه، مجدداً ارمنیان آزادیهایی یافته و مورد عنایت و حمایت شاهان قاجار قرار گرفتند. در این دوره قیدوبندهایی که در گذشته در انتخاب شغل برای ارمنیان وجود داشت، به یکباره از هم گسست و ارمنیان قادر گشتند آزادانه هر شغلی را که علاقه داشتند انتخاب و در آن فعالیت کنند. از آن پس گروهی از ارمنیان به خدمات دولتی روی آوردند و گروهی تجارت را پیشه خود ساختند. عدهای نیز سپاهی گری و گروهی نیز به کسب و کارهای آزاد پرداختند. بازرگانان ارمنی جلفای اصفهان برای سامان دادن به فعالیتهای بازرگانی خود، شرکتهای بازرگانی تشکیل دادند.
خانواده (تومانیان)، از معروفترین بازرگانان ارمنی عصر قاجار در شهر تبریز به شمار میرفتند. در اوایل سده نوزدهم توسط هارطون تومانیان تجارتخانهای با سرمایهای در حدود ۳ میلیون تومان در امر صادرات خشکبار و ابریشم از ایران و واردات آهن فعال بود. برادران تومانیان علاوه بر کار بازرگانی به خرید و فروش ارزهای خارجی نیز مشغول بودند و با بانک شاهی ایران رقابت میکردند.
در ۱۹۰۱ میلادی وقتی دولت ایران میخواست مبلغ ۲۲ میلیون و ۵۰۰ هزار منات طلا از دولت روسیه تزاری با بهره ۵ درصد وام دریافت کند، (الکساندر تومانیان) عریضهای به دربار قاجار نوشت و اعلام کرد که حاضر است این مبلغ وام را در اختیار دولت بگذارد تا دولت ایران پیش روسها دست دراز نکند.
از تجار و کارخانه داران دیگر ارمنی میتوان به تجارتخانههای (شاهن هوسپیان سال ۱۹۱۱م در ایروان به دنیا آمد و در شهر تبریز در سال ۱۹۴۸م کارخانه کاشی و موزائیک سازی را تاسیس کرد. کارخانه برادران ساهاکیان در امر تولید آرد و صابون در سال ۱۹۲۶م در شهر تبریز فعالیت میکردند. خانواده لازاریان در امر دادوستد انواع جواهرات و سنگهای قیمتی فعال بودند) اشاره کرد. زرگری و جواهرسازی یکی دیگر از مشاغل مجاز برای ارمنیان، زرگری و جواهرسازی بود. در دورهِ قاجار جواهرسازان و زرگران دربار به ویژه دربار ناصری، ارمنیان بودند. ناصرالدین شاه همیشه یک زرگرباشی ارمنی مخصوص به خود داشت.
از زرگران معروف آن دوره میتوان از (زورنی ماسحیان) نام برد او مدت ۵۰ سال به عنوان طلاساز و نگین ساز کاخ فعالیت کرد مهم ترین اثر وی کره گوهرشناس است که در سال ۱۸۷۵م ساخته است.
استادان اسلحه ساز در میان صنعت گران ارمنی عصر قاجار، اسلحه سازان ماهری بودند که در ساخت سلاحهای گرم و سرد مهارت فراوانی داشتند. هم اکنون برخی از سلاحهایی که استادان ارمنی ساختهاند در موزههای ایران و خارج نگهداری میشود.
خیاطی پس از تحولی که در لباس پوشیدن ایرانیان در عصر قاجار پدید آمد، تعدادی از ارمنیان خیاطی را پیشه خود ساخته و برخی از خیاطان ارمنی از این راه به ثروت و شهرت فوقالعادهای رسیدند.
ارمنیان در وزارت خارجه چون در دوره قاجار، ایرانیان ارمنی بیش از دیگر ایرانیان به زبانهای اروپایی آشنایی داشتند، منصب مترجمی در دربار و وزارت خارجه بیشتر به ارمنیان واگذار شده بود.
لذا اقتصاد ارمنیان را میتوان اقتصادی متکی بر تجارت و بازرگانی دانست که گهگاه در دورههای مختلف متأثر از شرایط خاص آن دوره، به مشاغل خاص نیز محدود میشد. شاید یکی از دلایل موفقیت اقتصادی ارمنیها در ایران، وجود محدودیتهای متعددی بود که در دورههای مختلف بر آنها تحمیل شده است.
ورزش
نوشتار اصلی: ارمنیها در فوتبال ایران
نوشتار اصلی: مسابقات ورزشی سراسری ارامنه ایران (المپیک ارمنیان)
در تهران ورزشهای جدید از مدارس شروع شدهاند که در این امر مرحوم «بابکن مگردچیان» در کالج سابق آمریکایی و دبیرستان البرز سهم به سزایی داشته است. رشتههای نوین بسیار سریع در مدارس متداول شد و مسابقات بین مدارس ترتیب داده شد. در این مسابقات مدارس ارمنی تهران نیز فعال بودند با مربیان و معلمین مانند: «سروژ صفریان» و «بابکن یغیازاریان».
تیم بسکتبال بانوان ارمنیهای جلفای اصفهان در سال ۱۳۰۲خورشیدی
ارامنه تهران باشگاه (دورک آنگق) را بنیان نهادند و سپس چند باشگاه فرهنگی و ورزشی نیز تأسیس شدند. از ادغام پنج باشگاه فرهنگی در سال ۱۹۴۴میلادی (باشگاه فرهنگی نوجوانان ارمنی) تأسیس شد. این باشگاه به (باشگاه جوانان ارمنی) تغییر نام داد که بعداً به (باشگاه فرهنگی ورزشی آرارات) تبدیل شد.
در خوزستان جوانان ارمنی که از هند (فارغ التحصیلان کالج ارمنیهای کلکته) به خوزستان آمده بودند در سال ۱۹۲۱م در مسجد سلیمان با ۴۵نفر، تیمهای فوتبال و هاکی تشکیل دادند. با آمدن جوانان ارمنی از جلفای اصفهان-منطقه فریدن و چهارمحال به مسجد سلیمان تعداد جوانان بیشتر شد و تیم فوتبال به (باشگاه ورزشی ارمنیهای مسجد سلیمان) تبدیل شد.
در آبادان هم جوانان ارمنی در سال ۱۹۲۳میلادی باشگاه ورزشی ارمنی به نام (اسپرت) را تأسیس کردند؛ اعضاء باشگاه روز به روز بیشتر شد و باشگاه تازهای را تأسیس نمودند در سال ۱۹۲۸میلادی باشگاه فرهنگی-هنری (آزگاسر) (یعنی وطن پرست) بنیان نهادند.
ارمنیهای جلفای اصفهان باید مادر ورزشهای نوین ایران دانست. فهرستی از تشکیلات و باشگاهای ورزشی شامل:
در سال ۱۹۰۲میلادی تیم فوتبال آموزشگاه در جلفای اصفهان تشکیل شده است.
در سال ۱۹۱۹میلادی سازمان پیش آهنگی در جلفا تأسیس شده است.
در سال ۱۹۲۳میلادی تیم بسکتبال بانوان در جلفای اصفهان تشکیل شد.
در سال ۱۹۳۶میلادی اولین تیم بوکس در ایران در جلفای اصفهان توسط آقای «واهان وارتوانیان» تشکیل و بین اعضاء تیم مسابقه ترتیب داده شد.
در سال ۱۹۴۶میلادی به سرپرستی آقای جانی تونیان (بازیکن فوتبال) و همکاری آقایان «آرامائیس الهوردیان»، «بتلحم سوکیاسیان»، «هوانس اوهانیان» و «ست یسایان» در زمین متعلق به کلیسای وانک به وسعت ۱۲۰۰ متر مربع ورزشگاه ارمنیها تأسیس شد.
کلوپ اسپرت ارامنه از نخستین باشگاههای فوتبال در ایران
در تبریز قبل از سال ۱۳۲۲خورشیدی بطور پراکنده در مدارس و در گروههای پیش آهنگی وجود داشته است. در این سال به همت سندیکای رانندگان ارمنیهای تبریز باشگاه فرهنگی ورزشی به نام (ساسونتسی داوید) تأسیس گردید که به اختصار (س-د-م) گفته میشد. اولین رئیس هیئت مدیره آن آقای «زاون قوروقچییان» و مسئول و سرپرست بخش ورزشی آن «وازگن داویدیان» بوده است.
تعدادی از معروفترین ورزشکاران ارمنی میتوان به:
ورزشکاران زن
در طول سالهای اخیر تیم بسکتبال بانوان آرارات به موفقیتهای چشمگیری دست یافت و موفق شد در چهار دوره قهرمان سوپر لیگ سراسری ایران شود و بازیکنانی مانند:
«ماری عزیزیان، اِولین آواکیان، دیانا آوانسیان، مارو آوانسیان، هیلدا ملکومیان، اُدِت آقاجانیان، اِدنا عیسایان و نارینه آرتاشیان به تیم ملی راه یافتند.»
نلی یغیایان
«اولین زن ایرانی است که قله مون بلان را فتح نموده است.»
خانم ملیکیان ریتا
«در سال ۱۳۲۷ در اصفهان متولد شده و در رشته دو و میدانی ۳ سال قهرمان ایران و رکوردار ایران میباشد.»
نلی یغیایان، اولین زن ایرانی است که قله مون بلان را فتح نموده است
خانم تت، ماری ترز
«متولد سال ۱۳۲۱ در تهران او به عضویت باشگاههای هما و انجمن دوشیزگان ایران درآمده و مدت ده سال متوالی (۱۳۳۹–۱۳۴۹) کاپیتان والیبال ایران در مسابقات متعدد برون مرزی بوده است. در ششمین دوره مسابقات آسیایی بانکوک کاپیتان تیم والیبال بانوان ایران را به عهده گرفته و مفتخر به کسب مقام سوم و مدال برنز گشته است.»
ژولیت گئورگیان، هشت سال قهرمان کشور بین سالهای (۱۳۴۰ تا ۱۳۴۷ خورشیدی) در رشته ورزشی پرتاب وزنه، دیسک و نیزه.
ورزشکاران مرد
فوتبال: کارو حق وردیان، آندرانیک اسکندریان، آندرانیک تیموریان، مارکار آقاجانیان تنیس: آندره آغاسی بسکتبال:اوشین ساهاکیان شمشیر بازی:سرکیس آسادوریان وزنه برداری: هنریک تمرزیان و لئون کورکچیان بوکس:ماسیس هامبارسومیان، وازیک قازاریان، واردگس پارسامیان، هاملت میناسیان، سورن پیرجانیان و لئون خاچاطوریان را میتوان نام برد.
پطروس نظربگیان
«بوکسور او در سال ۱۳۴۶ اولین ایرانی بوده که مقام داوری بینالمللی را از آن خود ساخته است.»
آرتوش ساگینیان
«۶ سال مربی تیم ملی بوکس ایران و رئیس فدراسیون بوکس کشور بوده است.»
ژرژ (کوچار) کاراپت
«رئیس فدراسیون بوکس ایران و مربی تیم ملی ایران و در سال ۱۳۵۴ به عنوان مربی تیم بوکس آمریکا بوده است.»
کتابخانههای ارمنی
کتابخانههای ارمنی به سبک امروزی در ایران از نیمههای سده نوزدهم توام با تاسیس مدارس به وجود آمدند. نخستین کتابخانهها در تبریز، جلفای اصفهان، رشت و تهران پایهگذاری شدند. غیر از آنها در روستاهای ارمنی نیز کتابخانههایی عموماً در جوار کلیساها وجود داشت و پس از مهاجرت ارمنیان به شهرها این کتابخانهها نیز به شهرها و و بیشتر آنان در کتابخانه کلیساها ادغام گردیدند.
نخستین کتابخانه مستقل در سال ۱۸۷۷م در ناحیه قلعه (قالا) تبریز بنا شد. تا سالهای دهه ۱۹۳۰ در تهران کتابخانهها عموماً در جوار مدارس وجود داشتند. در سال ۱۹۳۶ پس از اینکه مدارس به دستور رضا شاه تعطیل شد با کوشش (انجمن خیریه زنان ارمنی) کتابخانههای مدارس در یک جا متمرکز و ادغام شد. بعدها با تصمیم شورای خلیفه گری این کتابها که حدود ۴ هزار جلد کتاب بود تحت سرپرستی (انجمن کلوب ارمنیان) درآمد.
در دهه ۱۹۷۰ این کتابخانه تعداد ۱۲ هزار جلد کتاب داشت که اکثرا «ارمنی بوده به زبانهای فارسی، انگلیسی، فرانسه و روسی نیز جلدهایی در آن وجود دارند. پس از انقلاب کتابخانه شورای خلیفه گری مجددا» بازسازی و بازگشایی گردید.
انجمنها و موسسات فرهنگی
انجمن اجتماعی ارمنیان تهران (کلوپ ارمنیان)
در اول ژانویه سال ۱۹۱۸ جمعی از ارمنیان تهران، انجمن مذکور را بنیاد نهادند. این انجمن برای برگزاری جشنهای ملی و مذهبی و اجرای برنامههای فرهنگی، هنری و ادبی برای ارمنیان میباشد.
انجمن فرهنگی ارمنیان چهارمحال (۱۹۳۰-۲۰۰۰)
در روز ۱۲ اکتبر ۱۹۳۰م شش تن از جوانان ارمنی چهارمحال انجمن و دوستداران فرهنگ ارمنیان چهارمحال را به نام آرور بنیاد نهادند. هدف عمده از تاسیس این انجمن فراهم کردن امکانات تحصیلی در مدارس ارمنیان چهارمحال بود.
مرکز انجمن که از بدو تاسیس در آبادان بود از ۱۹۶۳م به تهران منتقل شد. انجمن در شهرهای مختلف ایرانی شعباتی تاسیس کرد.
انجمن فرهنگی و ورزشی آرارات
در تابستان سال ۱۳۲۳ خورشیدی با تلاش ۱۲۱ تن از اعضای موسس باشگاه ورزشی آرارات در تهران تاسیس شد. بیشتر فعالیتهای فرهنگی، ادبی و هنری باشگاه آرارات در این مکان اجرا میشود. دارای تالاری به نام تالار کومیتاس میباشد که گنجایش ۴۵۰ تن را دارد.
از بدو تاسیس باشگاه آرارات در رشتههای مختلف ورزشی فعالیت گستردهای آغاز نمودند مانند: وزنه برداری، فوتبال، دوچرخه سواری، کوهنوردی، و غیره و ایجاد مسابقات ورزشی سراسری ارامنه ایران (المپیک ارمنیان) میباشد.
انجمن فرهنگی سیپان
با افزوده شدن بر تعداد ارمنیان ساکن محلههای وحیدیه، زرکش و نارمک و عدم دسترسی آنان به امکانات فرهنگی، هنری و ورزشی در دسامبر ۱۹۶۳م انجمن فرهنگی سیپان برای رفع این کمبودها تاسیس شد.
موسسه ترجمه و تحقیق هور
این موسسه در سال ۱۳۶۱ توسط تعدادی از روشنفکران ارمنی که توانسته است با فعالیتهای گسترده خود و از طریق همکاریهای متقابل با روشنفکران و نویسندگان فارسی زبان خود و با برگزاری جلسات سخنرانی، ترتیب دادن نمایشگاهها، تهیه فیلمها، ترجمه و چاپ کتابهای متعدد و انتشار فصلنامه فرهنگی پیمان و غیره گام مثبتی در این زمینه بر دارد.
یکی از مهمترین رسالتهای موسسه ترجمه و تحقیق هور سعی و کوشش در گرد هم آوردن روشنفکران و محققان برای استفاده از کمک و همفکری آنان در راستای فعالیتهای موسسه است.۲۰
از دیگر انجمنهای فرهنگی، هنری و ورزشی (رافی، نائیری، سارداراباد وغیره را میتوان نام برد)
مدارس ارمنی
کودکستان برسابه هوسپیان، اولین کودکستان ایرانی در سال ۱۳۱۰
از روزگار کهن کلیساها و دیرهای ارمنیان محل آموزش نوباوگان ارمنی بود. در ایران زمین نیز ارمنیان کلاسهای درس را در کلیساها و دیرها دایر کردند، از نیمه دوم سده نوزدهم میلادی، در تهران، جلفای اصفهان، تبریز و روستاهای ارمنی نشین مدارسی تاسیس شد.
مدارس تهران _ در ۱۸۷۰ م. / ۱۲۴۹ ش، ارمنیان تهران انجمنی به نام (انجمن دوستداران علم و دانش) تاسیس کردند، با تلاش آنان در ژانویه ۱۸۷۰ مدرسه (هایکازیان) در کلیسای گئورک مقدس در دروازه قزوین (میدان وحدت اسلامی کنونی) آغاز به کار کرد.
همزمان میسیونرهای پروتستان آمریکایی در محله ارمنیان، مدرسهای دایر کردند و برای جلب دانش آموزان ارمنی تحصیل در این مدرسه رایگان بود و به دانش آموزان کتاب، لوازم تحریر، لباس و کفش نیز میدادند و هفتهای دو قران پول توجیبی به هر دانش آموز پرداخت میشد. هدف آنان از این بذل و بخششها تغییر دین دادن اطفال ارمنی بود که به هیچ وجه موفقیتی کسب نکردند.
در سال ۱۸۸۴ م. / ۱۳۶۳ ش ارمنیان در حوالی کارخانه بلورسازی، گذر محمدحسن کر، پاتوق نایب باقر، ساختمان جدیدی به سبک مدارس اروپایی بنا کردند ساختمان مدرسه افزون بر کلاسهای درس دارای یک تالار نمایش برای اجرای برنامههای تئاتر بود. اکثر آموزگاران مدرسه هایگازیان تحصیل کردههای کشورهای اروپایی خصوصا سوئیس بودند و از نحوه تدریس آگاهی کامل داشتند.
معلم و دانش اموزان مدرسهٔ هایکازیان،۱۹۱۴-۱۹۱۵ و ۱۹۲۱-۱۹۲۲
تا سال ۱۹۰۵ کلاسهای درس پسران و دختران مجزا بود ولی از آغاز سال تحصیلی ۱۹۰۶، ۱۹۰۷ اولیای دانش آموزان تصمیم گرفتند کلاسها مختلط شود. در سال ۱۳۱۵ رضاشاه پس از ملاقات با مصطفی کمال آتاترک دستور داد کلیه مدارس ارمنیان در سراسر ایران تعطیل شوند از سال ۱۳۲۲ مدارس ارمنیان بازگشایی شد.
مدارس آذربایجان، ارمنیان تبریز در دو محله (قلعه) و (لیل آباد) ساکن بودند، در سال ۱۸۷۳ م. / ۱۲۵۲ ش. در محله لیل آباد مدرسهای دایر کردند. برادران تومانیان در ۱۸۷۷ م. / ۱۲۵۶ ش. در محله لیل آباد، مدرسهای پسرانه به نام هایکازیان بنا کردند. سپس در جوار مدرسه هایکازیان مدرسهای دخترانه به نام تاماریان ساختند، مدارس مزبور، دارای کتابخانه و تالار نمایش بودند.
در تبریز نیز میسیونرهای پروتستان و کاتولیک به دخالت در امر آموزش جوانان ارمنی پرداختند. در شهرها و روستاهای ارمنی نشین آذربایجان تعداد ۷۰ مدرسه دایر بود و نوباوگان ارمنی در این مدارس تحصیل میکردند هر کلاس حداکثر ۴۰ دانش آموز داشت. مدارس ارمنیان در جلفای اصفهان از ابتدای سده هفدهم میلادی پس از استقرار ارمنیان در جلفای اصفهان همانند سایر مناطق ارمنی نشین کلاسهای درس در کلیساها و دیرها دایر بود. در کلیسای استپانوس مقدس در ۱۸۳۱ م. / ۱۲۱۰ ش. مدرسهای آغاز به کار کرد.
در سال ۱۸۳۳ با یاری بازرگانی به نام گریکور سامیان، کالج آمنا پرگیچ در محوطه دیر مزبور دایر گردید. برنامه تحصیلی و دروسی که در این کالج تدریس میشد، طبق برنامه و روش کالج لازاریان مسکو بود این کالج تا سال ۱۸۵۳ فعالیت داشت با ورشکسته شدن تجارتخانه سامیان، کالج نیز تعطیل شد. در ۱۸۴۳م. /۱۲۲۲ ش فرد نیکوکاری به نام آبکاریان مدرسهای سه طبقه در جلفای اصفهان ساخت. اسقف اعظم گریگوریس هوهانسیان پیشوای مذهبی ارمنیان جلفا در ۱۸۸۰م. /۱۲۵۹ش. مدرسهای سه طبقه در محله چهارسو جلفا بنا کرد.
با کمک مالی خانم وارواره کانانیان در جوار دیر کاتارینای مقدس در ۱۹۰۳م. /۱۲۸۲ش. به یادبود همسرش گئورک کانانیان که مدتها مدیر کالج لازاریان در شهر مسکو بود مدرسهای ساخته شد. در ۱۹۰۵م. /۱۲۸۴ش. هیات اُمنای مدارس ارمنیان جلفا تصمیم گرفت هنرستان صنعتی برای دانش آموزان ارمنی ایجاد کند. از ماه اکتبر سال مزبور هنرستان صنعتی آغاز به کار کرد. اولین حرفهای که در هنرستان آموخته میشد، کفاشی بود، وسایل و ابزار کار را فراهم کرده و استاد کار استخدام کردند و رشتههای آهنگری و خراطی نیز در هنرستان دایر شد.
مدرسه ارمنیان در همدان از سال ۱۲۴۹ش/۱۸۷۰م به صورت مکتب وجود داشت که در آن دانش آموزان فارسی و ارمنی میآموختند. افرادی همچون میکائیل گیلویان و میرزا آبرام ساهاکیان از معلمین مکتب ارامنه همدان بودند. در سال ۱۳۰۴ش/ ۱۹۲۵م مدرسه دارای مهد کودک، آمادگی و مقطع ابتدایی بود که در زمان مدیریت آقای هامبار سوم دردریان، کلاسهای فوق تا کلاس هشتم ارتقاء داده شد.
مدرسه در سال ۱۳۲۰ش/ ۱۹۴۱م طی یک آتشسوزی ناشی از شعله بخاری به طور کامل سوخت و با خاکستر یکسان شد، اما در همان سال با کمک خیرین و توسط مهندس نشان لئونیان طراحی و تجدید بنا گردید. در سال ۱۳۲۴ش/ ۱۹۴۶م مهاجرت ارمنیان به جمهوری ارمنستان شوروی شروع شد. با مهاجرت تدریجی ارمنیان همدان، مدرسه نور در سال ۱۳۳۸ش/ ۱۹۵۹م به علت کمبود دانش آموز تعطیل شد، و تجهیزات و لوازم آن به مدسه (شرف) ارمنیان شهر اراک انتقال داده شد. با ادامه روند مهاجرت، شهر همدان در سال ۱۳۶۸ش/ ۱۹۸۹م از ساکنان ارمنی خالی شد. مدرسه ارمنیان نور در سال ۱۳۸۹ش/ ۲۰۱۰م تحت نظارت دانشگاه جامع علمی کاربردی میراث فرهنگی هگمتانه به مرکز علمی، کاربردی تبدیل شد که در حال حاضر در رشتههای معماری و خدمات ایران گردی فعال میباشد.
در سال ۱۲۸۲ش/ ۱۹۰۳م خورن در وارطانیان، نایب خلیفه ارمنیان جلفای اصفهان و رهبر دینی ارمنیان همدان و اراک، مدرسه مختلط دینی ارمنیان نور (سورپ لوساورچاگان) را بنا نهاد. خلیفه گری ارمنیان جلفای اصفهان و انجمن فرهنگ دوستان تهران و تجارت خانه آرزومانیان از حامیان مالی این مدرسه بودند.
مدارس روستانشینان:
روستائیان ارمنی توجه خاصی به تحصیل فرزندان خود داشتند، و در روستاهای ارمنی نشین آذربایجان، فریدن، چارمحال و بختیاری و سلطان آباد (اراک کنونی) مدارسی دایر کرده بودند، آموزگاران مدارس آذربایجان از تبریز و سلمان و مدارس حوزه اصفهان از جلفای اصفهان اعزام میشدند حقوق سالیانه آموزگاران در یکصد سال پیش در حدود ۳۰۰ قران بود، بعضی از روستاها، کتابخانه نیز داشتند و روستاهای نزدیک به آنها از کتابهای کتابخانه استفاده میکردند.
فرهنگ
ادبیات
تاریخ فرهنگ ارمنیهای ایران به سدههای پیش باز میگردد، اما ادبیات ارمنیهای ایران از سال ۱۹۲۰م رشد چشمگیری داشته که منجر به تشکیل گروههای ادبی و سازمانهای نشر کتاب شده است. در سال ۱۹۳۵م گروههای ادبی تشکیل شد که از میان آنان میتوان به گروه (نورآج) به معنی (برگ نو)، اشاره نمود؛ که تا سال ۱۹۷۵م در صفحات نشریه آنان آثاری با ارزش به زبان ارمنی به چاپ میرسید. این گروه همچنین با ترجمه آثار فارسی و خارجی و نقدهای ادبی نقش بسزایی در شناساندن آثار ادبی به زبانهای دیگر داشت.
در اواخر سده نوزدهم و اوایل سده بیستم ویژگی ادبیات ارمنی ایران جستجو و طلب شیوههای نو بود که حاصل آن ادبیات ترجمهای غنی گردید. در این دوران مترجمان مشهوری چون هوهانس خان ماسحیان و هوسپ میرزایان پا به عرصه ادبیات نهادند. ماسحیان در ادبیات از نظر ترجمه آثار ویلیام شکسپیر به زبان ارمنی مشهور است هنوز هم پس از گذشت حدود یک قرن ترجمههای او نظیر ندارد.
هوهانس خان ماسحیان
در سده نوزدهم ترجمههای هوسپ میرزایان نماینده ارمنیان در مجلس شورای ملی تقدیم جامعه ادب دوست گردید. وی کتابهایی از والتر اسکات، میخائیل لرمونتوف، مولیر، لرد بایرون را به ارمنی ترجمه نمود و از سال ۱۹۱۲م به ترجمه آثار برگزیده ادبیات ایران پرداخت. او آثاری از سعدی، حافظ، باباطاهر و رباعیات عمر خیام را به ارمنی برگرداند.
یکی دیگر از مردان ادبی میرزا ملکم خان ناظم الدوله است.
یکی از معروفترین شاعران معاصر آقای واهه آرمن میباشد. آرمن که در مشهد دیده به جهان گشود، سالهاست به دلیل تصادف توان راه رفتن با پاهایش را از دست داده و تمام زندگی خود را وقف ادبیات کرده است. اولین شعر آرمن نامهای کوتاه به یک دوست بود. او بعد از بهبود نسبی و بازگشت به ایران، نامهای به زبان ارمنی و با سطرهای شاعرانه برای یکی از دوستانش در خارج از کشور مینویسد. دوستش با او تماس میگیرد و وی را بسیار تشویق میکند. آرمن از اینجا شعر نویسی و بازی با شعر را آغاز میکند.
دو مجموعه شعر نخست واهه آرمن با عنوانهای (به سوی آغاز) و (جیغ) به زبان ارمنی نوشته شدهاند که مورد استقبال بسیار زیادی در ارمنستان واقع شد.۲۱
وی تاکنون شعرهای زیادی را ترجمه کرده است. وی شعرهای برخی از شاعران معاصر ایران را به ارمنی ترجمه کرده و مجموعههای «کلید درم نور خورشید است» (کارهای شاعران معاصر ارمنی)، «شهد زردآلو و مثلث سیاه» (شعرهای ادوارد هاخوِردیان)، «پاییزی کاملاً متفاوت» (شعرهای هوانس گریگوریان) و غیره.۲۲
از دیگر فعالان ادبی میتوان به: <<(روبن آوانسیان)، متولد ۱۹۱۶م تهران، از آثار وی میتوان به «بردارید بخورید» و «حکایتی درباره ناخلف» اشاره نمود، او یکی از موسسین گروه ادبی ارمنی ایران نورآج بوده است.(آشوت اصلانیان)، متولد ۱۸۹۷م تهران، ز آثار وی میتوان به «اگر زندگی کند» و «شب مهربان است» اشاره نمود، او یکی از موسسین گروه ادبی ارمنی ایران نورآج بوده است.(گالوست خانیان)، متولد ۱۹۱۰م تهران، از آثار وی میتوان به «مجموعه اشعار با تمام وجود» و «کتاب سلام بر تو ای انسان» اشاره نمود، او از بنیان گذاران انجمن ملی و فرهنگی ارمنیان بود.(آزاد ماتیان)، متولد ۱۹۴۲م تهران، از آثار وی میتوان به «مجموعه اشعار گلهای کویر» و ترجمه فارسی «سوگنامه نارک» اشاره نمود؛ و (کارو دردریان)،(بانو زویا پیرزاد) را نام برد.>>
هنر نقاشی و گرافیست
در جامعه ارمنیهای ایران، هنر نقاشی و مخصوصاً هنر مینیاتور، که ارمنیان سنت دیرینه آن را از زادگاه شان به سرزمین ایران آورده بودند اهمیت بسزایی داشت. در دوران قاجار ارتباط هنرمندان ایران با هنرمندان اروپایی گسترده گشت، به طوری که در زمان حکومت شاه اسماعیل به تشویق وی نقاشان هلندی با شاگردان ایرانی و ارمنی، کاخ چهلستون و سردر بازار قیصریه را نقاشی کردند.
ادوارد زهرابیان طراح نشان هواپیمایی ملی ایران
سرژ آواکیان (ولادت۱۳۱۷ش) گرافیست، نقاش و پایهگذار زیر مجموعههای جدید رشتهٔ گرافیک در ایران مانند طراحی حروف گرافیک تلویزیونی و چاپ گرافیک، در تبریز به دنیا آمد.
مهم ترین آثار گرافیکی آواکیان عبارت اند از:
«طراحی با حروف الفبای ارمنی، طراحی پاکت پفک نمکی و طراحی پاکت شیر صنایع شیر ایران. آواکیان نخستین ایرانی عضو انجمن طراحان انگلستان (LSIAD) است.»
از نظر هنر نقاشی ارمنیان ایران باید به نامهای: آندره سوروگین و (آواک هایراپتیان)، متولد ۱۹۲۶م در شهر تبریز، «نقاش طبیعت و زندگی انسان»، و (میکائل شهبازیان)، متولد ۱۹۰۴م در شهر اردبیل، در مدرسه نقاشی کمالالملک شروع به تحصیل نقاشی نمود، سپس نزد هنرمند روسی پل ماکی هنر آموخت. از آثار معروف او «تابلوی کرمان، کلیسای تادئوس مقدس و تصاویری از دهات اطراف تهران»، است؛ و مارکو گریگوریان (کوبیسم)،کلارا آبکار،ادمان آیوازیان،سمبات در کیورغیان،آندره سوروگین،یرواند نهاپتیان،هاکوپ هوناتانیان، را میتوان نام برد.
یرواند نهاپتیان (۱۲۹۲ - ۱۳۸۵ش)، نقاش و از پایه گذاران نقاشی آبرنگ در ایران، در جلفای اصفهان به دنیا آمد. وی تحصیلات خود را در کالج انگلیسی به اتمام رساند. تابلوهای کلیسای وانک جلفا و مسجد شاه (اصفهان) از شاهکارهای وی محسوب میشود.
